چگونه مسمومیت زنبوران عسل اتفاق می افتد؟
توضیحات:
-
به نام خدا
اکثرا مسمومیت زمانی اتفاق می افتد که زنبور در حال جمع آوری شهد و گرده است. در مسمومیت غذائی ، با ورود ماده به همراه شهد یا گرده به دستگاه گوارشی ، زنبور مسموم می شود. همچنین ممکن است غذا به داخل کندو حمل و با تغذیه به سایر زنبوران ، باعث مسمومیت آنها گردد. در مورد بعضی سموم زود اثر کننده ، زنبور ممکن است در بیرون از کندو بمیرد و یا از سوراخ پرواز خزیده و مجاورت کندو بمیرد.
ماده سمی ممکن است از کشت زار گیاهان غیر جذاب آلوده مانند کاهو یا گوجه فرنگی ، توسط باد به روی گیاهان جذاب در گل مانند یونجه ، خربزه و علف های هرز منتقل و غذای زنبوران را آلوده نماید.
همچنین باور بر این است که زنبوران با آشامیدن آب تشکیل شده به صورت شبنم روی گیاهان یا محل های آبی داخل محدودۀ سم پاشی شده مسموم شوند اما دلایل کمی در این مورد وجود دارد.
زنبوران در منطقه ای که سموم نوع عصبی نظیر پاراتیون[47] به شکل گازی در هوای آن وجود دارد ، به آسانی مسموم می شوند. هنگام هوای به شدت گرم ، اگر منبع آب برای چند ساعت قطع شود ، یک کلنی ممکن است تلفات شدیدی را متحمل شود. اگر منبع آب چنان قرار گیرد که آب آورنده ها در هنگام پرواز مسموم شوند ، کلنی ممکن است به طور مستقیم با از دست دادن آب آورنده ها و غیر مستقیم بخاطر فقدان آب ضرر ببیند حتی اگر آفت کش کلا روی یک محصول غیر جذاب بکار رفته باشد.
آفت کش های بکار رفته روی گیاهان ممکن است به طور مستقیم به شهد بریزند یا اینکه بطور غیر مستقیم از قسمتهای آلوده از طریق سیستم گیاهی حرکت کرده و به شهد برسند(Jaycox و King ، 1964). احتمال کشته شدن زنبوران به تعداد اقتصادی توسط روش اخیر به ویژه با موادی که اخیرا به کار می روند ، خیلی کم بوده و احتمال رسیدن چنین موادی به عسل قابل عرضه ، در واقع ضعیف است.
به همراه گرده ، مواد مختلف می توانند به مقدار زیاد وارد کندو شده و باعث مسمومیت جدی لاروهای در حال رشد تغذیه شده با آن شوند. همچنین هنگامی که گیاهان سم پاشی می شوند جمع آوری گرده کاهش می یابد(Todd و Reed 1969). این وقفه در نهایت باعث کاهش پرورش لارو و تضعیف کلنی می گردد.علائم مسمومیت زنبور
تک تک زنبورها : زنبوران در مقابل اثر حشره کشهای مختلف واکنش های متفاوتی انجام می دهند. علائم مسمومیت آرسنیکی خیلی مشخص است. در مراحل اولیه زنبوران بالغ کند می شوند و بزودی از انجام وظایف خود غفلت می ورزند. بنابراین لاروها در معرض گرسنگی قرار گرفته و سپس شکم آنها متورم و پر از مایع زرد آبکی می شود. بعد از آن پاها و بالها فلج می شوند و سر انجام زنبورها در حالت کما قرار می گیرند. در مقابل ، زنبوران تحت تاثیر د.د.ت. قرار گرفته بنا به عقیدۀ Mc Gregor و Vorhies (1947) ، طوری عمل می کنند که انگار هوا سرد است. روی برگها ، شاخه های کوچک و یا کلوخ های خاک فرود می آیند. محل های گرم را انتخاب می کنند و معمولا بدون حرکت می نشینند مگر اینکه مضطرب شوند.
بعضی وقتها از این نشیمن گاه های خود می افتند سپس نیروی تازه ای می گیرند و به آرامی روانه می شوند نظیر آنچه که یک زنبور سرما خورده انجام می دهد. یا با یک پرواز سریع دوباره در چند متر دورتر فرود می آیند. خزیدن آنها خیلی آرامتر از زنبوران مسموم شده با آرسنیک است. بعد از اینکه برای خزیدن ناتوان شدند آنها ناعلاج می شوند. بعضی مواقع اگر از تابش مستقیم خورشید در امان باشند ساعتها به پشت یا به پهلوی خود دراز می کشند در حالیکه حرکات ضعیفی را با پاها یا شاخکهایشان انجام می دهند.
مواد دیگر به روشهای دیگری روی زنبوران تاثیر می گذارند. مثلا وقتی که زنبوران در معرض حشره کش BHC قرار می گیرند تمایل به نیش زنی شان زیاد می شود.خوشه زنبورها :
معمولا اولین علامت قابل توجه مسمومیت کلنی توسط حشره کش ، دیدن زنبوران تازه مرده یا در حال مرگ روی زمین نزدیک ورودی کندو است. ولی این امر همیشه اتفاق نمی افتد. اگر مسمومیت شدید است زنبوران مرده یا تحت تاثیر قرار گرفته به سرعت روی کف کندو جمع می شوند به طوری که زنبوران سالم فرصت انتقال آنها را به خارج از کندو پیدا نمی کنند.
ورود و خروج از ورودی کندو کاهش می یابد و شهد تازه در شانهای لاروی وجود ندارد. جمعیت ، اندازه و تراکم زنبوران داخل خوشه نیز کاهش می یابد. لاروها به تدریج ترک می شوند. لاروهای کوچکتر شروع به مردن می کنند. و اغلب لاروهای بزرگتر قبل از مردن ، از سلولهای خودشان بیرون خزیده و در کف کندو می افتند. لاروهای سر بسته شروع به مردن می کنند و با مردن آنها سلولهای سربسته تیره رنگ تر می شوند.
با ادامه کم شدن خوشه و از دست رفتن سازمان آنها ، شانهای داخل کندو در معرض گرمای خورشید قرار گرفته و شروع به ذوب شدن می کنند. بزودی عسل مایع شروع به تراوش کردن از سوراخ پرواز کندو کرده و بین زنبوران مرده روی زمین پخش می شود. غالبا آخرین فردی که می میرد ملکه است. پروانه های موم خوار سریعا کلنی نابود شده را پیدا می کنند و در داخل آنها تخم ریزی می کنند. و لاروهای درحال رشد آنها بزودی شانهای باقیمانده را سوراخ سوراخ و خراب می کنند.
زنبوران اغلب گرده های آلوده ای مانند گرده جمع آوری شده از ذرت اسپری شده با کارباریل را در شانها ذخیره می کنند. این گرده آلوده ماهها سمی باقی می ماند حتی در شانهایی که از کلنی های ضعیف شده یا خراب شده خارج شده اند. اگر چنین شانهای پر از گرده ای در داخل یک کلنی مسموم نشده قرار داده شوند ، این گرده ممکن است که باعث مسمومیت جدی لاروهای جوانی که با آن تغذیه می گردند ، بشود.
نتیجه مسمومیت ممکن است از بین رفتن کامل کلنی یا تضعیف آن در درجات متفاوت باشد. اگر کلنی در معرض یک سم پاشی خفیف قرار گیرد ، ممکن است زنبوران مسن (مزرعه ای) را از دست بدهد ، در این وضعیت کلنی هائی که دارای مقدار زیادی لارو درحال تولد هستند سریعا جمعیت از دست رفته را جبران می نمایند. مسمومیت شدیدتر از رشد سریع جمعیت جلوگیری کرده و کلنی بدون ذخائر کافی غذائی و زنبوران جوان وارد زمستان می شود. چنین کلنی هائی ممکن است در زمستان بمیرند یا در چنان وضعیت ضعیفی قرار گیرند که در سال بعد فاقد ارزش باشند.
زارع بعضی مواقع قبول نمی کند وقتی که به او گفته می شود که کلنی ها توسط آفت کش های مورد استفاده در مزرعۀ وی تلف شده اند. هنوز او شاید به این دلیل که او اطلاع کافی از زنبورداری نداشته و با دیدن تردد زنبوران از سوراخ پرواز کندوها قبول کردن این امر برایش مشکل است. ولی امکان دارد با توضیح بیشتر در بارۀ اینکه این زنبوران جوان هستند که دارند پرواز جهت یابی انجام می دهند تا جای زنبوران مسن از دست رفته را پر کنند ، قانع شود.
سیر تقسیم وظایف در کلنی زنبور عسل ایجاب می کند که کارگران صرف نظر از سن و مراحل فیزیولوژیکی بدن خود به انجام کارهائی بپردازند که از همه بیشتر اهمیت دارد. زمانیکه کلنی به دلیل از دست دادن زنبوران مزرعه ای خودش نتوانسته است هیچ غذائی ذخیره نماید ، با تبدیل زود هنگام زنبوران جوان تر به زنبوران مزرعه ای تا حدودی نسبت به جمع آوری ذخائر زمستانی قبل از پایان فصل گلدهی گیاهان اقدام می شود.
البته یک زنبوردار مجرب می داند که تفاوت بین کلنی هائی که قادر به جمع آوری ذخائر زمستانی جهت زنده مانی خود هستند و کلنی هائی که محصول عسل مازاد برای زنبوردار تولید می کنند ، ممکن است از دست دادن تنها چند هزار زنبور است. بنابر این حتی از دست دادن تعداد کمی از زنبوران کارگر مزرعه ای در هر فصلی از سال به طور مستقیم یا غیر مستقیم باعث کاهش تولید عسل خواهد شد.
مشکل برآورد میزان خسارت و اثبات آن
اغلب زنبورداران سعی می کنند وقوع خسارت به کلنی هایشان در اثر کاربرد آفت کش ها و میزان آن را اثبات نمایند. چنین کاری واقعا سخت است حتی اگر کلنی بطور کامل از بین رفته باشد.
اگر صدمه بلافاصله قبل از جریان عسل اتفاق بیافتد ، هیچ عسلی ذخیره نمی شود. و تمام تلاش ها و مراقبت های زنبوردار برای به حداکثر رساندن قدرت کلنی قبل از جریان اصلی شهد به هدر می رود. صدمه چند هفته بعد از جریان شهد ممکن است نتیجه اش کندوئی با ذخائر قابل ملاحظه ای از عسل باشد که اغلب زنبوران خود را از دست داده و فقط باید آن عسل ها از هجوم آفات و ذوب شدن در اثر گرما نجات داده شوند.
اگر کلنی به طور کامل خسارت ندیده است ، دوباره زمان خسارت روی میزان تلفات تاثیر می گذارد. کاهش چند هزار زنبور مزرعه ای از یک کلنی قوی معمولا توسط یک زنبوردار متوسط تشخیص داده نمی شود. با وجود این ، تلفات درست قبل از یک جریان شهد ، نتیجه اش ممکن است عدم وجود ذخائر عسل مازاد برای زنبوردار باشد. همان تلفات چند هفته بعد ممکن است هیچ اثر اقتصادی معنی داری روی تولید نداشته باشد. ولی می تواند روی توان زمستان گذرانی کلنی تاثیر بگذارد.
زنبوران عسل مانند گله گاو نیاز به مراقبت روزانه توسط صاحبش ندارند. با وجود این هر دو نگهدارنده ، زمانهای بحرانی زندگی و رشد حیوانات خود را می دانند و بازدید ها و مدیریت خود را بر اساس آن زمان بندی می نمایند. دستکاری روزانه کلنی ها صحیح نیست. زنبوردار از روی تجربه می داند که چه زمانی جریان عسل برقرار می شود. او در زمان مناسب کلنی های خودش را به حداکثر قدرت می رساند و به آن فضای لازم برای ذخیرۀ عسل پیش بینی شده را می دهد. پس آن را بدون مضطرب کردن روزها و حتی هفته ها به حال خود می گذارد.
بنابراین دلایل ممکن است زنبوردار نداند که زنبورانش کی خسارت دیده اند. اگر تنها زنبوران مزرعه ای از بین رفته و تجمع زنبوران مرده در سوراخ ورودی وجود ندارد ، تعداد زنبوران آشیانه ای نسبتا ثابت می ماند. یک زنبوردار خبره نیز ممکن است با بازدید کلنی نتواند فقدان آن زنبوران را تشخیص دهد. فقط اگر میزان معمولی ذخیره کلنی برای آن زمان و محل خاص را بداند و تشخیص بدهد که ذخیره نرمال کاهش یافته است ، آن اثرات را می تواند تشخیص بدهد.
تشخیص منبع آفت کش ، حتی مشکل تر است. اگر بیش از یک مزرعه در همان روز خسارت ، سم پاشی شده است و یا اگر در تعدادی از مزارع موجود در منطقه ، سم پاشی های دوره ای انجام می شود ، زنبوردار معمولا راهی برای تشخیص اینکه زنبوران در کدام منطقه در حال پروازند و منبع ماده خسارت زننده کدام مزرعه است ، ندارد.
اگر در منطقه فقط یک منبع عمده شهد وجود دارد (تنها یک زنبوردار با تجربه می تواند این مسئله را تشخیص دهد) و اگر فقط یک مزرعه وجود دارد که از آن این شهد می آید و آن مزرعه در روزی که زنبوران چنین علائم مسمومیت جدی را نشان می دهند سم پاشی شده باشد ، می توان گمان برد که آن مزرعه خاص منبع خسارت است.آنالیز شیمیائی
خود زنبوران بیشتر از شهد یا گرده تحت تاثیر سم قرار می گیرند. تشخیص ماده در ارگانهای داخلی یا روی زنبوران ، اگر همراه با شناسائی مادۀ بکار رفته در مزرعه باشد ، به احتمال قریب به یقین می توان گفت که منبع سم کدام است. با وجود این اغلب آفت کش ها ، هنگامی که در معرض عوامل طبیعی قرار می گیرند ، به سرعت تجزیه می شوند. یا اینکه نمونه برداری و یا انتقال نمونه ها به محل آنالیز توسط زنبوردار یا افراد مسئول به طور صحیح انجام نشده است.
برای تشخیص صحیح شیمیائی ، نمونه باید بلافاصله بعد از مسمومیت برداشته شده و تا زمان آنالیز به حالت یخ زده نگهداری شود. حتی با این پیش گیری ها ، آنالیز ممکن است تشخیص ماهیت ماده را امکان پذیر نسازد.
از سوی دیگر متاسفانه آزمایشگاه مجهز مخصوص برای تشخیص بقایای تمام آفت کش ها در کشور وجود ندارد. در مورد بعضی موارد خاص ممکن است از آزمایشگاهها یا افراد متخصص در سایر علوم تا حدودی مرتبط استفاده شود. به دلیل گرانی آزمایشات ، حتی در کشورهای پیشرفته نیز آزمایشگاه های تجاری آنالیز بقایای سموم کمی وجود دارد. به هر حال اگر انجام آنالیز ضروری باشد قبل از انجام نمونه برداری ، باید با آنالیز کننده در مورد لزوم و نحوۀ نمونه برداری مشورت شود.